عشق پاک ، واجب تر از نون شب

می خوام که با تو باشم تموم لحظه هامو                    بیام به پات بریزم همه ترانه هامو

        بیا که باز ببینم طراوت بهارو                           بیا که سر بیاری خزون انتظارو

بدون که عالم عشق پر از حرف نگفته اس            یه دنیا شعر و شادی تو خنده هات نهفته اس

اینم یه شعر از آریان که واقعا خیلی دوسش دارم و همین اول کاری به عروسک قشنگم تقدیم میکنم . از همین جا بهش میگم که حتی تو گورم دوسش دارم و اگه حتی یه شب باشه که بدون عشقش به خواب برم مسلما اون شب هیچ آرشی وجود نداره و هیچ گربه ای رو شیروونی نیس !

می گم ها ... این عشق چه چیز قشنگیه ! هر کی این قشنگی رو داشته باشه دیگه زشتیا براش معنا ندارن ! اگه تو قلب قاتل ها هم عشق باشه تو دنیا هیچ قتلی انجام نمی شه ! ( حالا این چه ربطی داشت خودمم نمی دونم !!! )

                                            __________________

می دونی .... قبلا وقتی خیلی کوچولو بودم  با مامانم به ستاره ها نگاه می کردم ! مامانم بهم می گفت اون ستاره ای که داره چشمک میزنه مال تو ! منم هر شب به عشق ستاره ی چشمک زن قشنگم به ایوون میرفتم تا اونو تماشا کنم . اونم واسم چشمک می زد و منم براش می خندیدم ! اونم عاشق خنده های من بود آخه هیچ چیز به اندازه خنده پاک و معصوم یه کودک زیبا نیس ... کودکی که چشاش تو نور ستاره قشنگش مثل چشای یه گربه ناز و ملوس شده !

خلاصه کارم همین شده بود تا اینکه یه روز ستارم به آسمون نیومد !!! گریه کردم ! اون روز مامانم بهم گفت عزیزم یه روز پیداش می کنی ! اما من که ازش ناراحت بودم ! از شما هم چه پنهون، نمی تونستم فراموشش کنم ... شبا با چشای خیس به آسمون نگاه می کردم که شاید بیاد اما چون از همون اول اهل منت کشیدن نبودم یواشکی این کارو می کردم که فکر نکنه منتشو می کشم !!! اما بازم نمی یومد ....

از اون روزا خیلی گذشت ... من بزرگ شدم و دیدم عوض شد ... دونستم که ستاره چشمک زن قشنگمو باید تو همین زمین خاکی پیدا کنم . گشتم و گشتم ... وعده  مامانم یادم بود ... باید پیداش می کردم ... باید دلمو تو قمار عشق می سپردم و جونمو به نامش می کردم ....

باورم نمیشه !!!! حالا ستاره قشنگمو پیدا کردم ! البته اسمش ستاره نیس اما به اندازه  ستاره چشمک زن آسمون کودکی زیباس ... الان پیشمه و داره بهم چشمک می زنه و منم از ته دل براش می خندم ! البته خنده هام به قشنگی کودکی نیس اما عشقم به همون اندازه پاک و خالصه . خدایا ... ازت یه چیز می خوام ... از من نگیرش ... دیگه اگه این ستاره هم از پیشم بره من می میرم ! خدایا ... عشق پاکو به همه بده تا دنیا پاک بشه ....

                                           ____________________

نوبتی هم که باشه نوبت عکسه ! البته به دلیل محتوای یادداشت امروز عکسا هم عاشقونه ان ! تقدیم به همه عاشقای دنیا !

  Eshgh az Site bia 2 .com
  Eshgh az  site Bia 2.com                                  
                                            ____________________

خوب خسته نباشین ! روده درازی ما تموم شد ! جونم با همتون .... خدانگهدار !

خدا به دادمون برسه !

سلامی به گرمی تابستون به همه دوستان عزیز ! امروز خدمت رسیدیم تا دوباره با هم یه حالی بکنیم . بخونین و نظرای قشنگتونو برام بنویسین  :

من نمی دونم ماها که تو ایرانیم چطوری داریم زندگی میکنیم ؟ با ترس و وحشت و خفگان ... آدم نمی تونه جم بخوره ! این کارو نکن ... اون کارو نکن ... آدم حالش از این زندگی بهم می خوره  ! مخصوصا تازگیا که تو نصف ایران حکومت نظامیه . یعنی یکی میاد به آدم دستور می ده که فقط یه هفته لازمه که چربیای لای ریششو تمیز کنی ! یکی که شباهتش به شامپانزه به مراتب بیشتر از انسانه ومدرکه پنجم ابتدایی هم نگرفته شده تاج سر و می تونه به یه آدم تحصیل کرده هم بگه که چطوری بخواب چطوری بخور و چطوری زندگی کن و چطوری بپوش و ....

اون روز که حالم خوش بود به دو تا از دوستام گفته ام که بریم هم بگردیم و هم تو این هوای داغ یه بستنی حسابی بخوریم . یکی از دوستام می خواس بعد از اون بره کلاس گیتار واسه همین گیتارشم پیشش بود. بعد از اینکه بستنی رو خوردیم وسط راه این دوست گیتاری ما یادش می افته که ای  بابا عینک آفتابیش مونده تو مغازه ! خلاصه .... گیتار موند دست ما و اونم بدو بدو رفت که عینکشو برداره . البته قبلا هم شده بود که با ساز موسیقی بیرون باشیم اما نه ساعت 8 شب اونم درست جلوی ماشین الگانس یگان ویژه ! دیگه کم مونده بود سکته رو بزنیم که خوشبختانه تا دوستمون بیاد به یکی از کافی نت ها که صاحبشم آشنا بود رفتیم و خودمونو قایم کردیم ... حالا باحالیش اینجاس که تو راه چند تا زن چادری که احتمالا 50 ساله و ترشیده بودن معلوم بود از اون خرای چماق دارن داشتن رد می شدن و وقتی مارو نگاه می کردن انگاری همون لحظه یه راسو زیر بینیشون بو ول کرده بود و با نفرت به ما نگاه کردن و بعد از گذشتن از ما به هم دیگه گفتن ببین تو رو خدا مملکتو فساد ورداشته ... کره خر عوض اینکه دنبال دین بره می ره دنبال تار ! اول خواستیم جوابشو بدیم بعد دیدیم که وقتی یه آدم عهد بوقی که  فرق بین تار و گیتارو نمی دونه نمی شه آدم کرد و بیخی شدیم !

فقط خدا به داد این ملت برسه !!!

                                                 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

WowWowخوب ! نوبتی هم که باشه نوبت عکس هاس ! روی هر کدوم کلیک کن تا عکس مربوط به اونا بیا ( البته اگه روی صفحه وبلاگ میومدن ، اونارو همینجا می ذاشتم اما متاسفانه نمیشه مستقیم نمایششون داد )‌‌ :

        یه سورپرایز واسه دخترا و خانومای گل !
        چگونه خواننده شویم ؟!
WoW
        چگونه لات لوت شویم ؟!

                                                ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خیلی باحاله تو مملکتای دیگه وقتی یه همنوع موفقیتی کسب می کنه بقیه ی افراد بخاطر اون جشن می گیرن و خوشحالی می کنن اما تو ایران بد بختی اینه که نه بلکه خوشحالی نمی کنن بلکه با حسادت های بیش از حد پشت سرش شایعه هم می بافن و مرتب ازش انتقاد می کنن ! مشکله ایرانیا حسادت و چشم هم چشمیه ... حتی دو تا برادر هم تحمل موفقیت همدیگه رو ندارن ... واسه همیناس که ما ایرانیا عوض فکر کردن به پیشرفت و ایمپروو ! به فکر بی ارزش کردن کار های با ارزش دیگرونیم ! فقط میتونم بگم واقعا متاسفم !!!

                                               ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوب خوب خوب.... یادداشت ما به سر رسید . اما این گربه به شیروونی نرسید ! به امید رسیدن آقا پیشی به پشت بوم ! خدانگهدار .

چگونه جذاب باشیم ؟؟؟

      
 اکثر دوستان (چه دختر و چه پسر) فکر می کنن برای این که تو دل این و اون جا بگیرن باید یه قیافه خیلی قشنگ با چشمای سبز و موهای طلایی داشته باشن !

خیلی ها واسه این که تو دل بقیه جا باز کنن برای خودشون تیپای عجیب و غریب کشف میکنن و خودشونو به شکلای مختلف در میارن اما ...

اصولا اثر گذاری روی دیگرون بیشتر از سرمایه گذاری روی تریپ و قیافه به سرمایه گذاری روی شخصیت و کلاس نیاز داره ... ممکنه کسانی رو بشناسید که با وجود بدی قیافه با حرکاتشون تو دل این و یون جا میشن و افراد خوش قیافه ای که با بی کلاسی و حرکات ناجور خودشونو از همه دور می کنن ...

ولی اینو بهت اطمینان میدم که اگه نکته های زیر رو بخونی و به اونا عمل کنی تو دل همه جا می گیری :

1- اول این که سعی کن مدل موهات ولباسات ساده باشن . لازم نیس موهاتو به شکل خروس و جوجه تیغی ! در بیاری یا خشتک شلوارت تا زانوت بیاد ... با یه شلوار لی ساده و یه بلوز مخمل سفید و موهای خیلی مرتب خیلی بیشتر جذابی !!!!

2- به زور به آهنگ های قرتی و تکنو که از اول تا آخرش فحشه ! گوش نده . تو ماشینتم مثل این ندید پدیدا صدای موزیک تا آخر بلند نکن ! مجبور نیستی خودتو کر کنی !!! با یه آهنگ عاشقونه و دلنشین از انریکو  و امثالهم ! میشه خیلی با کلاس تر بود .

3- شوخیای مسخره و بیجا نکن ... البته لبخند همیشگی رو از رو لبات حذف نکنی ها !!! با همه به آرومی صحبت کن و مهربون و با ادب باش ( البته دیگه اینقدر سوسول و ناجور هم نباش که از همه کتک بخوری ! )

4- همیشه با بقیه فرق داشته باش و سعی کن تو همه چی از همه بیشتر بارت باشه .

5- تحصیل در نظر افراد خیلی مهمه .... من نمیگم از صنعتی شریف دکترای مکانیک بگیر ! اما حداقل سعی کن تو کاردانی آبیاری گیاهان دریایی ! قبول شی !!!

6- به سلامتی خیلی اهمیت بده و دنبال سیگار و چیزای دودی ! نرو !

تو به اینا عمل کن اگه تحویلت نگرفتن با من  !!!!

                                         ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوب خسته نباشین ! واسه زنگ تفریح چند تا عکس باحال اینجا گذاشتم . رو هر کدوم که خواستین کلیک کنین و ببینین :

  یه گربه ی بزرگ روی شیروانی ! 
 
عروسی داریوش 
 
بلک کتز با ابی و شهرام شبپره ! 
  هری پاتر و زندانی آزکابان
 انسان میمون نما ! (میمون انسان نما !)                                    
                                        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه دوستی تو نظرات یادداشت قبلی که خودشو معرفی نکرده بود ( اگرچه من میشناسمش و بعدا بهم گفت ) ازم خواسته بود که شعر آهنگ وبلاگو تو یادداشتم بنویسم . واسه دوستای عزیزی که نمی دونن بگم که اسم این آهنگ مسافر هتل کالیفرنیاس و شعرش یه زبان انگلیسیه . من شعرشو نوشتم اما دیگه ترجمه پای خودتونه !

Hotel California       

On a dark desert highway, cool wind in my hair
Warm smell of colitas, rising up through the air
Up ahead in the distance, I saw a shimmering light
My head grew heavy and my sight grew dim
I had to stop for the night
There she stood in the doorway;
I heard the mission bell
And I was thinking to myself,
'This could be Heaven or this could be Hell'
Then she lit up a candle and she showed me the way
There were voices down the corridor,
I thought I heard them say...

Welcome to the Hotel California
Such a lovely place
Such a lovely face
Plenty of room at the Hotel California
Any time of year, you can find it here

Her mind is Tiffany-twisted, she got the Mercedes bends
She got a lot of pretty, pretty boys, that she calls friends
How they dance in the courtyard, sweet summer sweat.
Some dance to remember, some dance to forget

So I called up the Captain,
'Please bring me my wine'
He said, 'We haven't had that spirit here since nineteen sixty nine'
And still those voices are calling from far away,
Wake you up in the middle of the night
Just to hear them say...

Welcome to the Hotel California
Such a lovely place
Such a lovely face
They livin' it up at the Hotel California
What a nice surprise, bring your alibis

Mirrors on the ceiling,
The pink champagne on ice
And she said 'We are all just prisoners here, of our own device'
And in the master's chambers,
They gathered for the feast
The stab it with their steely knives,
But they just can't kill the beast

Last thing I remember, I was
Running for the door
I had to find the passage back
To the place I was before
'Relax,' said the night man,
We are programmed to receive.
You can checkout any time you like,
but you can never leave

خوب اینم از امروز ! بازم هفته دیگه خدمت می رسم ! فعلا باااااااااااااااااااااااااااااااااااااای !!!